هنگامی که آناتومی گوش بررسی می شود، می توان گفت که گوش داخلی از دو قسمت به نام هزارتوی غشایی استخوانی تشکیل شده است و لابیرنت غشایی است که در داخل فضایی در استخوان تمپورال (لابیرنت استخوانی) قرار دارد. این حفره از سه قسمت به نام دهلیز، کانال های نیم دایره ای و حلزون تشکیل شده است. در اینجا حلزون توسط غشایی به نام مجرای حلزون احاطه شده است و 2.5 بار حول محور استخوان اسفنجی به نام مدیولوس می چرخد. همان حلزون شامل سه لوله پیچ خورده است که به هم متصل شده اند که پله های شنوایی نامیده می شوند و شامل پله های دهلیزی میانی و تمپان می شوند.
در توضیحی دیگر پله دهلیزی و پله ناف با مایع پری لنف و پله داخلی پر از مایع اندولنف می شود و ستون ها در دریچه بیضی شکل قرار می گیرند و ارتعاشات دریافت می کنند و مایع اطراف لنف را به پله دهلیزی و امواج صوتی منتقل می کنند. . گوش میانی گیرنده هایی برای حس شنوایی و تعادل دارد. امواج صوتی به پرده گوش در انتهای مجرای گوش برخورد کرده و باعث ارتعاش آن می شود. امواج صوتی به پرده گوش در انتهای مجرای گوش برخورد کرده و باعث ارتعاش آن می شود. پرده تمپان در پشت گوش میانی قرار دارد که پر از هوا است و دارای سه استخوان نرم به نام استخوانچه های شنوایی است که به آن ها مالئوس، سندان و رکاب می گویند.
در سوره طور آیه ۳۸ نوشته شده است:
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿۳۸﴾
یا نردبانى دارند که با آن می شنوند، در این صورت شنونده آنان دلیلى آشکار بیاورد.
در حکمت هشتم نهجالبلاغه
نوشته شده است:
از ویژگیهای انسان در شگفتی مانید که با پارهای
پی مینگرد و با گوشت سخن میگوید و با استخوان میشنود و از شکافی نفس میکشد!
هم در آیه و هم در حدیثی که مولا علی (ع) ذکر کرده است، به طور قطع به دومین موضوع علمی که در بالا اشاره شد، یعنی شنیدن با نردبان شنوایی و شنیدن با گوش، اشاره شده است.
هنگامی که یک ستاره در فضا به پایان عمر خود میرسد، ستاره شروع به فروپاشی از هسته خود میکند و سپس گاز و ماده درون ستاره را در طی انفجارهای اتمی قوی به محیط پراکنده میکند. بدن ما نیز از مواد ساطع شده از ستارگان انسان را تشکیل شده است.
شکلی که فروپاشی یک ستاره میتواند ایجاد کند معمولاً یک هسته فشرده است که سپس به سیاهچاله یا ستاره نوترونی تبدیل میشود و گازهای اطراف آنکه بسته به اجزای ستاره میتوانند اشکال مختلفی داشتهاند.
بهعنوانمثال، تصویر فوق مربوط به سحابی چشمگربه (NGC 6543) است که در فاصله در صورت فلکی اژدها قرار دارد. این سحابی در فاصله ۳۰۰۰ سال نوری از زمین توسط ستارهشناس مشهور انگلیسی ویلیام هرشل در 15 فوریه ۱۷۸۶ کشف شد. این سحابی در مرکز سحابی نوترونی قرار دارد که ۱۰۰۰ سال پیش پوشش بیرونی و گازهای درون آن را از دست داد. تراوش کرد و شکلی شبیه گل رز به وجود آورد.
حال نکته دیگری که میتوان گفت این است که ستارهای که وزنی برابر با خورشید دارد و به پایان عمر خود نزدیک میشود به غول سرخ تبدیل میشود و همجوشی هستهای در لایه بیرونی آن با هلیوم و هیدروژن رخ میدهد و درحالیکه لایه بیرونی به فضا رها میشود، هسته داخلی آن بیشتر به داخل کشیده میشود.
تصویر فوق نیز مربوط به سحابی NGC 6369 است که در فاصله ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال نوری از زمین قرار دارد و توسط تلسکوپ فضایی هابل رصد شده است. این سحابی یک غول قرمز است که پس از انفجار، اشعه و گازهای فرابنفش ساطع میکند. آن را یک سال نوری دور میاندازد و در فرایندی که در منبع لاتین یونیزاسیون نیز نامیده میشود، اتمهای پرانرژی با پرتوهای فرابنفش ترکیب شده و یونیزه میشوند و گاز قرمز تولید میکنند. قسمتهای قرمزرنگ اتمهای نیتروژن هستند که تنها یک الکترون از وبگاه تلسکوپ فضایی هابل ازدستدادهاند.
رنگ دیگری از همان سحابی در وبگاه هابل البته در متن لاتین وبگاه هابل بهعنوان قرمز ذکر شده است؛ اما خود تصویر نیز به این شکل رنگ شده است.
در سوره مبارکه الرحمن آیه ۳۷ نوشته شدهاست:
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾
انصاریان: و
ناگهان آسمان بشکافد و چون چرمی سرخ رنگ و گلگون شود.
خرمشاهی: آنگاه
که آسمان از هم بشکافد و چون گل سرخ و روغن گداخته باشد
فولادوند: پس
آنگاه که آسمان از هم شکافد و چون چرم گلگون گردد
قمشهای: پس
آنگاه که آسمان شکافته شود تا چون گل سرخ گون و چون روغن مذاب و روان گردد (آن
روز سخت هولناک از گنه پشیمان شوید).
مکارمشیرازی: در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب گلگون
گردد (حوادث هولناکی رخ میدهد که تاب تحمل آن را نخواهید داشت.
نکته آیات بالا اشاره به غول قرمز دارد، در برخی ترجمهها به رنگهای قرمز و صورتی نیز اشاره شده است که میتواند با غول قرمز نیز مرتبط باشد.
برخی از وبگاهها به این مساله شبهه وارد می کنندکه این رنگآمیزی ناشی از ذائقه انسان است و بنابراین آیه مشکل علمی ندارد. اولاً باید توجه داشت که در همه ترجمهها از کلمه رز استفاده نمیشود و ثانیاً ناسا در آن دخالت دارد. تصویر به دلیل تفاوت غلظت مواد نشتشده نقاشی شدهاست و بدون شک ترکیب قسمتهای قرمز و سبز رنک متفاوت است و حتی اگر این تابلو را به سلیقه خود رنگآمیزی کنیم، شکل یک گل میدهد و هیچ تغییری در اصل داستان ایجاد نمیکند. تصویر زیر یکی دیگر از رنگهای این سحابی است.
نکته دیگر این است که در برخی ترجمهها از کلمه ذوب شده استفاده شدهاست که از نظر علمی کاملاً صحیح است. زیرا پس از فروپاشی ستاره، مواد موجود در مرکز آن در اثر گرما تا حدودی ذوب میشوند و این از نظر علمی کاملاً صادق است. سپس در محیط رها میشوند.
بیایید یکلحظه فکر کنیم!
اگر قرآن کتاب و معجزه الهی نبود، چگونه میتوانست توضیح دهد که چگونه ستارگان در ۱۴۰۰ سال پیش، در زمانی که تلسکوپ وجود نداشت، از هم فرو می پاشند؟
برای دانلود این نوشته با فرمت PDF کلیک کنید.
بهطور کلی، پژوهشها نشان داده است که جنسیت کودک توسط پدر تعیین میشود زیرا پدر دارای یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y است که بهعنوان جنسیت مختلط شناخته میشود. اما مادر دارای دو کروموزوم X است که بهعنوان جنسیت مشخص شناخته میشود.
همان طور که میدانید در دوران بارداری و شکلگیری جنین، مادر دارای دو کروموزوم XX و پدر دارای دو کروموزوم XY است و در حالی که کودک یک کروموزوم از پدر و یک کروموزوم از مادر دریافت میکند، اگر کودک یک کروموزوم X را از مادر و یک کروموزوم X را از پدر به ارث ببرد، دختر خواهد بود
اگر پدر یک کروموزوم Y به کودک منتقل کند، کودک پسر خواهد بود و اگر پدر یک کروموزوم X منتقل کند، کودک دختر خواهد بود. این فرایند به نام انتخاب جنسیت نامیده میشود و در حالت عمومی برای انتقال جنسیت از پدر به فرزند استفاده میشود.
خداوند متعال در آیه اول سوره نساء به این موضوع اشاره کرده است:
بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا ﴿۱﴾
اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد پروا دارید و از خدایى که به [نام] او از همدیگر درخواست مى کنید پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مبرید که خدا همواره بر شما نگهبان است (۱)
منظور قرآن کریم همان "نفس واحد" کروموزوم X است و منظور از ایجاد جفت از همان نفس، تکرار آن است که دلیل آن عدمتغییر کروموزوم X و تأکید بر یک واحد است. نفس در قرآن کریم یا کروموزوم X تکامل کروموزوم Y از کروموزوم X است.
حال میتوان مفهوم دیگری را برای نفس مجرد در نظر گرفت که مفهوم دیگری را برای این آیه تداعی میکند، با توجه به اینکه آیه اول سوره نساء (بهمعنای زن) است، ذکر نفس مجرد میتواند بهمعنای کروموزومهای XX زن نیز باشد و این مفهوم یکی از اعجاز علمی قرآن است، طبق این آیه مادر با اختصاص یکی از کروموزومهای XX و دریافت کروموزوم X یا Y نقش نفس مجرد را بر عهده میگیرد. بر اساس تفسیر قرآن، در فرآیند لقاح شرکت دارد.
نکته دیگر اینکه مادر با اختصاص کروموزوم xx عملاً نقشی در تعیین جنسیت جنین ندارد در حالی که پدر با قرار دادن یکی از کروموزومهای x یا y جنسیت جنین را دختر یا دختر تعیین میکند. چون در آیه دیگری از قرآن کریم به این موضوع اشاره شدهاست، در این مقاله به این موضوع پرداختهایم
در اسلام جنسیت جنین بر عهده پدر است و در قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره شدهاست.
یک نکته بسیار جالب در مورد قرآن کریم این است که این کتاب آسمانی حتی داروینیسم را که ابزار علمی ملحدان برای انکار خداست رد نمیکند و تکامل را جزو ساز و کار آفرینش میداند میدهد که دلیل محکمی بر صحت قرآن کریم است.
برای دانلود این مطلب با فورمت PDF کلیک کنید.
در گذشتههای دور تصور میشد که نقش اصلی در تعیین جنسیت فرزندان به مادر تعلق دارد و ازاینرو زنانی که بیشتر دختر به دنیا میآورند مورد آزار و اذیت و تحقیر شوهران قرار میگیرند. خداوند متعال،با اعطای حضرت زهرا (س) به حضرت محمد (ص) سعی در شکستن این کلیشهها و تابوهای بدوی درباره اهمیت جنسیت جنین داشت. در جامعه مردسالار آن دوره، این دیدگاه منفی نسبت به زنانی که پسر نداشتند بسیار شدید بود و متأسفانه تا قرن گذشته ادامه داشت و حتی میتوانست در برخی خانوادهها ادامه یابد.
اما امروزه علم ژنتیک ثابت کرده است که زنان در تعیین جنسیت فرزندان نقشی ندارند و مردان تعیینکننده جنسیت فرزند هستند. از نظر ژنتیکی باید گفت که شکل کروموزومهای ماده XX است. تمام کروموزومهای نر XY هستند. زمانی که کودک به دنیا میآید، یک کروموزوم از مادر میآید. او قبلاً فهمیده است که این کروموزوم X است و کروموزومی را از پدرش دریافت میکند که میتواند X یا Y باشد. اگر کروموزوم X باشد، کودک دختر خواهد بود اما اگر این کروموزوم Y باشد، فرزند پسر خواهد بود و مادر تقریباً هیچ نقشی در پسر یا دختر شدن ندارد زیرا یکی از آنهارا تعیین میکند.
در آیه 45 سوره النجم خداوند متعال فرمودهاند:
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۴۵﴾مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿۴۶﴾
واوست که دو زوج نر وماده آفرید ﴿۴۵﴾ از نطفه هنگامی که در رحم ریخته شود.﴿۴۶﴾
در آیه فوق، جدای از معنای ساده آن، منظور از دو جفت نر و ماده، میتواند به کروموزومهای X و Y نیز اشاره داشتهباشد که هر کدام XX هستند که وارد رحم زن میشوند و جنسیت او را مشخص میکنند. در این راستا دو زوج زن و مرد از نظر نطفه با هم ارتباط دارند، مفهوم اسپرم بهمعنای «نطفه مرد»،ربطی به تخمک ماده ندارد، مادر عملاً نقشی در تعیین جنسیت ندارد. تخصیص یکی از کروموزومهای XX و در نتیجه قرآن بر اساس علم ژنتیکی که 1400 سال بعد این موضوع را کشف کرد، مردان نقش اصلی را در تعیین جنسیت کودک دارند.
وجه جالبتر این آیه این است که کلمه «دو جفت» برای مردان در آیه به کار نرفته است اگر از کلمه «دو جفت» استفاده شود معنا و مفهوم آیه به XX اشاره داشتهباشد اما از کلمه «دو زوج» استفاده میشود که میتواند به دو نوع متضاد اشاره داشتهباشد. مانند X و Y. در واقع ممکن است وازه ذکر شده نطفه ریخته شده در رحم در آیه بعد مؤید این است که مراد قرآن از دو جفت مرد، ساختار ژنتیکی است. برای درک دقیقتر جفتهای مذکر و ماده از جنس مذکر، به تصویر زیر و همچنین مفهوم کلاسیک آن توجه کنید.
تصویر بالا ساختار آتشفشان را نشان می دهد.اعداد نشان داده شده در عکس عبارتند از:
1- خاکستری6-مواد قطعهقطعهای گفتهمیشود که بر اثر فوران آتشفشان پدید آمده
7-خروجی خار
8- لاهار یا گل رودخانه به سمت پایین به رودخانه ها می ریزد.
9- شکاف
10-آذرینتیغه یا ماگما سرد شده که بهرنگ سیاه در میآید
11-مگما
12 شکاف ماگما
همانطور که درتصویر می بینید، سه جریان مختلف در یک آتشفشان وجود دارد، جریان اصلی ماگما یا مواد مذاب است که به بیرون می ریزد و معمولا به رنگ قرمز است، جریان بعدی دود و خاکستر است. شکاف ها و لایه های دیگر عمدتاً به صورت دود و خاکستر از قسمت های پایینی کوه می آیند و جریان های دیگر شامل جریان های گدازه ای است که از مخلوطی از ماگما و سنگ ها و کانی ها تشکیل شده و معمولاً سنگین تر هستند. ماگما سیاه و قرمز است، ماگما سرد می شود تا سیاه شود و هر یک از این جریان ها راه خود را از آتشفشان پیدا می کنند.
در سوره فاطر آیه 27 آمده است:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا و من الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ ﴿۲۷﴾
آیا ندانستهای که خدا از آسمان آبی نازل کرده است پس بهوسیله آن میوههایی که رنگهایش گوناگون است، پدید آوردهایم و در برخی از کوهها راههایی است بهرنگهای مختلف: سپید و سرخ و سیاه پر رنگ
اهمیت آیه فوق در این است که آیه به مسیرها و رنگ های مختلف این مسیرها اشاره دارد، مثلاً همانطور که در بالا ذکر شد، ماگما از یک طرف آتشفشان جاری می شود و از یک درز آب جوش و خاکستر بیرون می ریزد و از طرف دیگر خاکستر خارج میشود.
برای دانلود این نوشته با فورمت PDF کلیک کنید.